آبادان=عشق۳

این بلاگ جزو ۳ گانههای آبادان میباشد

آبادان=عشق۳

این بلاگ جزو ۳ گانههای آبادان میباشد

اگر روزی کسی از من بپرسد که دگر قصدت از این زندگی

 چیست؟

بدو گویم که چون می ترسم از مرگ مرا راهی به غیر از

زندگی نیست

من آندم چشم بر دنیا گشودم که بار زندگی بر دوش من

بود

چو بی دلخواه خویشم آفریدند مرا کی چاره ای جز

زیستن بود

من اینجا میهمانی ناشناسم که با نا آشنایانم سخن

نیست

بهرکس روی کردم دیدم آوخ! مرا از او خبر او را ز من

نیست

حدیثم را کسی نشنید نشنید درونم را کسی نشناخت

نشناخت

بر این چنگی که نام زندگی داشت سرودم را کسی

ننواخت ننواخت

برونم کی خبر داد از درونم؟که آن خاموش و این

آتشفشان بود.

نقابی داشتم بر چهره آرام که در پشتش چه طوفانها

نهان بود

همه گفتند عیب از دیده توست جهان را بد چه می بینی

که زیباست

ندانم راست است این گفته یا نه؟ولی دانم که عیب از

هستی ماست

چه سود از تابش این ماه و خورشید؟که چشمان مرا

تابندگی نیست؟

جهان را گر نشاط زندگی هست مرا دیگر نشاط زندگی

نیست.

تقدیم به همه آدمهای بی ................نوشته یه دوست عزیز

مطمئن باش تقصیر توبود
تقصیر تو و همهء اونهایی که با عشق مثل یه عروسک بازی کردن
اما ازش حراست نکردن          
 به هر گوشه ای انداختنش
و وقتی هم که  خوب کهنه و قدیمی شد
 خیلی راحت رهاش کردن و به سراغ عروسک بعدی رفتن
مطمئن باش جنایت بزرگی کردید
اگر حرمت عشقو نگه داشته بودید
اگر وسیله بازی و سرگرمیتون نمی کردید
اگر عشقا همه شرط بندی و روکم کنی نبود
اگر از ته دل بود و نه از سر ................
اگر اسم این همه هوسو عشق نمی ذاشتید
حالا این همه بی اعتمادی توی دلم خونه نکرده بود
تقصیر شماها بود که نتونستم بهش اعتماد کنم .
تقصیر دنیای خالی و پرازدروغ شماها بود که دنیای قشنگ اون رودیدم و باورنکردم
 حالا کدومتون می خواین جواب قلب شکسته اونو و یه دنیا تنهایی منو بدید...............
 تقصیر شما بود
تقصیر شما