-
زندگی دانشجویی در دنیا
شنبه 22 مهرماه سال 1385 01:11
ژاپن : بشدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!!! مصر : درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند ! هند : او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی پیش می آید و سرانجام آندو با هم...
-
یه خورده درد دل...
یکشنبه 29 مردادماه سال 1385 11:56
اینو بدون برام مهمی ، اینو بدون هیچکس جای تو رو تودلم نمیگیره، اینو بدون همه کس و همه چیزمی ولی عزیزترینم دعا نمیکنم که برگردی ، دور از تو گریه نمیکنم ، حماقت های گذشته رو تکرار نمیکنم ، فقط از خدا میخوام دلت شاد باشه و تنت سالم ... وقتی تو نیستی نه هستهای ما چونانکه بایدند نه بایدها ... مثل همیشه آخر حرفم و حرف...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 تیرماه سال 1385 20:10
بیا سنگ شویم و بشکنیم شیشه های دودی این عینکی را که به چشمانمان زده ایم همین شیشه های زرد و سیاه غرور ! من و تو از سنگ کمتریم اگر آن شیشه های تیره را جلوی چشمان روشن احساس و وجدانمان بگذاریم و بگذریم ، چشم ببندیم و صدای هق هق آنهایی را که برای گریستن تنها یک شانه ی مطمئن می خواهند را نشنویم !می خواهم آب بشوم،از آتش...
-
.: کوتاه :.
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1385 02:40
چشمان سبزت میگوید بیا لبهای سرخت میگوید بمان مردد ماندهام دز چار راه آغوشت ...............................................................................) (۲) این آخرین سیگار را با چشمان تو روشن می کنم اگر زمین اتفاق محدبی باشد که در فاصلهی دو پلک زدنت رخ دهد...
-
راز دل غمین فاطمه (س)
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 17:26
راز دل غمین فاطمه (س) "شما ای مردم بر پرتگاه آتش بودید و از فرط ذلت نزد دیگران، همچون جرعه آبی در دست تشنه کامی یا لقمهای در دست گرسنهای و یا چون آتشی که شخص مستعجلی از آن برگیرد. شما لگدکوب و پایمال بودید و از آب متعفن با سرگین شتر می آشامیدید و از برگهای خاکمال و علف بیابان...
-
دردلت چیست عجب که چو شکرمی خندی »
سهشنبه 6 تیرماه سال 1385 19:57
روی ماه تو و نیستان من لب برچشم های تو که می نهم انبوه نی است که ازشکر وا می شود من می خندم وتو می خندی راز این نیستان ازدل نی به عالم هویدا می شود چشم از من چو نگیری خیال تو هرلحظه با رمی دهد یک دشت پراز نیشکر چشم های من و تو و همه عشاق شهر غرق تماشا می شود بگذار این نیستان هرلحظه بار دهد چون از خنده های من و چشم های...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 01:50
اگر روزی کسی از من بپرسد که دگر قصدت از این زندگی چیست؟ بدو گویم که چون می ترسم از مرگ مرا راهی به غیر از زندگی نیست من آندم چشم بر دنیا گشودم که بار زندگی بر دوش من بود چو بی دلخواه خویشم آفریدند مرا کی چاره ای جز زیستن بود من اینجا میهمانی ناشناسم که با نا آشنایانم سخن نیست بهرکس روی کردم دیدم آوخ! مرا از او خبر او...
-
تقدیم به همه آدمهای بی ................نوشته یه دوست عزیز
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 01:42
مطمئن باش تقصیر توبود تقصیر تو و همهء اونهایی که با عشق مثل یه عروسک بازی کردن اما ازش حراست نکردن به هر گوشه ای انداختنش و وقتی هم که خوب کهنه و قدیمی شد خیلی راحت رهاش کردن و به سراغ عروسک بعدی رفتن مطمئن باش جنایت بزرگی کردید اگر حرمت عشقو نگه داشته بودید اگر وسیله بازی و سرگرمیتون نمی کردید اگر عشقا همه شرط بندی و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 16:34
-
واقعا عشق یعنی چه ؟
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 16:33
مطلبی رو که الان دارم می نویسم شاید یه مطلب ساده باشه اما خوبیش اینه که من درکش کردم به نظر خیلی ها عشق یعنی اتفاق دو نگاه اما به من ثابت شد که عشق با ندیدن هم اتفاق می افته یا اگه بخام بهتر بگم بعضی وقت ها عشق از روی شنیدن حرف یه نفر که شاید اصلا آدم ندیده باشتش پدید میاد و یا شاید بعضی وقتا این تفکر آدم هاست که عشق...
-
جالبه
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 16:22
فغان!که سرگذشت ما سرود بی اعتقاد سربازان تو بود که از فتح قلعه روسبیان باز می آمدند باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد، که مادران سیاه پوش داغ داران زیباترین فرزندان آفتاب و باد هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند!
-
عاشقی
شنبه 3 تیرماه سال 1385 21:27
عاشقی نقالی نیس ، با قصه گفتن نمی شه روز و شب ، لیلی و مجنون نمی شه اگه عاشقی ، باهاس طعم جنونو بچشی تب و تاب غربت و هراس و خونو بچشی نمی شه تو وادی صدق و صفا پا بذاری نینوا که شد ، بری ... عشقتو تنها بذاری
-
هر چیزی حکمتی دارد حتی شلوار کوتاه پوشیدن دخترا
شنبه 3 تیرماه سال 1385 00:43
روزی جمعی از مریدان شیخ نزد شیخ آمده اند و گفتند : یا شیخ مدتی است که در شهر شلوار کوتاه رایج گردیده و دختران بسیاری این البسه بر تن می کنند. در مذمت شلوار کوتاه چیزی بگو تا دختران از پوشیدنش صرف نظر نمایند. شیخ ما خروشید و گفت :خاموش !!!!! که شلوار کوتاه را فایده بسیار است و من در مذمتش هیچ نگویم گفتند: یا شیخ !...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 تیرماه سال 1385 00:36
با تو غزل ستاره ها نورانی ست دل در قفس نگاه تو زندانی ست نگذر ز بهار کوچه باغ احساس چون بی تو تمام لحظه ها بارانی ست
-
آدمک
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 00:35
آدمک آخر دنیاست ، بخند آدمک مرگ همین جاست ، بخند آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست ، بخند دستخطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست ، بخند فکر کن درد تو ارزشمند است فکر کن گریه چه زیباست ، بخند صبح فردا به شبت نیست که نیست تازه انگار که فرداست ، بخند راستی آنچه به یادت دادیم پر زدن نیست که درجاست ، بخند...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1385 18:00
سلام